معنی فارسی anticlergy

B1

ضد روحانی، مخالف قدرت و نفوذ روحانیون در جامعه.

Opposition to the influence or authority of clergy in societal matters.

example
معنی(example):

احساس ضد روحانی در دوران اصلاحات اجتماعی افزایش یافت.

مثال:

The anticlergy sentiment grew during the period of social reform.

معنی(example):

مردم شروع به ابراز دیدگاه‌های ضد روحانی به صورت بازتر کردند.

مثال:

People began to express anticlergy views more openly.

معنی فارسی کلمه anticlergy

: معنی anticlergy به فارسی

ضد روحانی، مخالف قدرت و نفوذ روحانیون در جامعه.