معنی فارسی anticorrosively

B1

به صورت ضدزنگ، به گونه‌ای که از زنگ زدگی جلوگیری کند.

In a manner that prevents rusting and corrosion.

example
معنی(example):

این ماده به طور ضدزنگ عمل کرد و هیچ نشانه‌ای از سایش نشان نداد.

مثال:

The material performed anticorrosively, showing no signs of wear.

معنی(example):

آنها فلز را به‌طور ضدزنگ درمان کردند تا از طول عمر آن اطمینان حاصل کنند.

مثال:

They treated the metal anticorrosively to ensure longevity.

معنی فارسی کلمه anticorrosively

: معنی anticorrosively به فارسی

به صورت ضدزنگ، به گونه‌ای که از زنگ زدگی جلوگیری کند.