معنی فارسی antidepressive

B1

دارو یا درمانی که برای کاهش علائم افسردگی طراحی شده است.

A medication or treatment designed to alleviate symptoms of depression.

example
معنی(example):

داروهای ضدافسردگی می‌توانند به بهبود حال و روحیه کمک کنند.

مثال:

Antidepressive medications can help improve mood.

معنی(example):

پزشک یک درمان ضدافسردگی برای اضطراب او تجویز کرد.

مثال:

The doctor prescribed an antidepressive treatment for her anxiety.

معنی فارسی کلمه antidepressive

: معنی antidepressive به فارسی

دارو یا درمانی که برای کاهش علائم افسردگی طراحی شده است.