معنی فارسی antidetonating

B2

موادی که برای جلوگیری از انفجار پروسه‌های خاص استفاده می‌شوند.

Substances that prevent detonation in specific processes.

example
معنی(example):

مواد ضد انفجاری در کاربردهای نظامی حیاتی هستند.

مثال:

Antidetonating agents are critical in military applications.

معنی(example):

تیم یک فرمول ضد انفجاری برای سلاح جدید توسعه داد.

مثال:

The team developed an antidetonating formula for the new weapon.

معنی فارسی کلمه antidetonating

: معنی antidetonating به فارسی

موادی که برای جلوگیری از انفجار پروسه‌های خاص استفاده می‌شوند.