معنی فارسی antidiphtheria

B1

ضد دیفتری، به اقداماتی اطلاق می‌شود که برای جلوگیری از دیفتری انجام می‌شود.

Referring to measures or substances against diphtheria.

example
معنی(example):

واکسیناسیون حفاظت ضد دیفتری فراهم می‌کند.

مثال:

Vaccination provides antidiphtheria protection.

معنی(example):

کمپین ضد دیفتری به کاهش عفونت‌ها کمک کرد.

مثال:

The antidiphtheria campaign helped reduce infections.

معنی فارسی کلمه antidiphtheria

: معنی antidiphtheria به فارسی

ضد دیفتری، به اقداماتی اطلاق می‌شود که برای جلوگیری از دیفتری انجام می‌شود.