معنی فارسی antidromically
B2به طور خاص، اشاره به پدیدهای که سیگنالها در خلاف جهت معمول حرکت میکنند.
In a manner where impulses or signals flow in the opposite direction to the usual pathway.
- ADVERB
example
معنی(example):
سیگنالها به طور ضدحرکتی به مغز منتقل شدند.
مثال:
The signals were antidromically transmitted to the brain.
معنی(example):
سیگنالهای جریان ضدحرکتی میتوانند بینشهایی در مورد عملکردهای عصبی فراهم کنند.
مثال:
Antidromically flowing signals can provide insights into nerve functions.
معنی فارسی کلمه antidromically
:
به طور خاص، اشاره به پدیدهای که سیگنالها در خلاف جهت معمول حرکت میکنند.