معنی فارسی antierosion
B1ضدخوردگی، هر مورد یا عملی که به منظور جلوگیری از خوردگی یا فرسایش خاک طراحی شده باشد.
Referring to actions or measures taken to prevent soil erosion.
- NOUN
example
معنی(example):
کاشتن درختان یک استراتژی مؤثر ضدخوردگی است.
مثال:
Planting trees is an effective antierosion strategy.
معنی(example):
ساخت موانع به عنوان یک اقدام ضدخوردگی عمل میکند.
مثال:
The construction of barriers serves as an antierosion measure.
معنی فارسی کلمه antierosion
:
ضدخوردگی، هر مورد یا عملی که به منظور جلوگیری از خوردگی یا فرسایش خاک طراحی شده باشد.