معنی فارسی antiexpansion
B1ضد گسترش، به سیاستها یا اقداماتی اطلاق میشود که از گسترش ناخواسته جلوگیری میکند.
Measures or policies aimed at preventing or limiting expansion.
- NOUN
example
معنی(example):
سیاست ضد گسترش هدفش محدود کردن رشد است.
مثال:
The antiexpansion policy aims to limit growth.
معنی(example):
اقدامات ضد گسترش برای حفظ محیط زیست انجام میشود.
مثال:
Antiexpansion measures are taken to preserve the environment.
معنی فارسی کلمه antiexpansion
:
ضد گسترش، به سیاستها یا اقداماتی اطلاق میشود که از گسترش ناخواسته جلوگیری میکند.