معنی فارسی antiflatulent
B1ضدنفخ، دارو یا ترکیبی که به کاهش تولید گاز در دستگاه گوارش کمک می‌کند.
A substance or medication that helps eliminate or reduce gas and bloating.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرمول ویژه ضد نفخ است و به کاهش گاز کمک می‌کند.
مثال:
The special formula is antiflatulent and helps reduce gas.
معنی(example):
او داروی ضد نفخ می‌خورد تا ناراحتی‌اش تسکین یابد.
مثال:
She takes antiflatulent medication to ease her discomfort.
معنی فارسی کلمه antiflatulent
:
ضدنفخ، دارو یا ترکیبی که به کاهش تولید گاز در دستگاه گوارش کمک می‌کند.
