معنی فارسی antignostical
B1صفتی که به توصیف نگرش یا نظریهای میپردازد که به رد یا انتقاد از دانش و شناخت میپردازد.
Describing a perspective or theory that rejects or criticizes knowledge and understanding.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استدلالهای ضدشناختی نویسنده سوالات زیادی را به وجود آورد.
مثال:
The author's antignostical arguments raised many questions.
معنی(example):
نظریههای ضدشناختی چالشهایی برای درک ما از حقیقت ایجاد میکنند.
مثال:
Antignostical theories challenge the way we perceive truth.
معنی فارسی کلمه antignostical
:
صفتی که به توصیف نگرش یا نظریهای میپردازد که به رد یا انتقاد از دانش و شناخت میپردازد.