معنی فارسی antihemorrhagic

B2

داروهایی که به منظور جلوگیری از خونریزی یا کاهش آن استفاده می‌شوند.

Referring to substances that prevent or reduce bleeding.

example
معنی(example):

این داروها به عنوان عوامل ضد خونریزی استفاده می‌شوند.

مثال:

These medications are used as antihemorrhagic agents.

معنی(example):

درمان ضد خونریزی به متوقف کردن خونریزی کمک کرد.

مثال:

The antihemorrhagic treatment helped stop the bleeding.

معنی فارسی کلمه antihemorrhagic

: معنی antihemorrhagic به فارسی

داروهایی که به منظور جلوگیری از خونریزی یا کاهش آن استفاده می‌شوند.