معنی فارسی antiheroine

B2

شخصیت زنانه‌ای که برخلاف قهرمانان سنتی و با انتخاب‌های اخلاقی بحث‌برانگیز، داستان را پیش می‌برد.

A female character who embodies characteristics typical of an antihero, often engaging in morally ambiguous behaviors.

noun
معنی(noun):

A female protagonist who proceeds in an unheroic manner, such as by criminal means, via cowardly actions, or for mercenary goals; a female antihero.

example
معنی(example):

در داستان، ضدقهرمانه مجبور بود انتخاب های سختی انجام دهد که اخلاقیات او را به چالش می‌کشید.

مثال:

In the story, the antiheroine had to make tough choices that challenged her morality.

معنی(example):

نقص‌های ضدقهرمانه او را به شخصیتی قابل ارتباط‌تر از قهرمانان سنتی تبدیل کرده بود.

مثال:

The antiheroine's flaws made her a more relatable character than traditional heroes.

معنی فارسی کلمه antiheroine

: معنی antiheroine به فارسی

شخصیت زنانه‌ای که برخلاف قهرمانان سنتی و با انتخاب‌های اخلاقی بحث‌برانگیز، داستان را پیش می‌برد.