معنی فارسی antimedievally
B1به شیوهای که با ویژگیها یا اصول قرون وسطی در تضاد باشد.
In a manner that opposes or rejects medieval characteristics.
- ADVERB
example
معنی(example):
هنرمند این اثر را به شکل آنتیمدرن و آنتیمدیوالی خلق کرد تا احساس زمان را القا کند.
مثال:
The artist created the piece antimodernly and antimedeivaly to invoke a sense of time.
معنی(example):
این داستان به شیوهای آنتیمدرن روایت میشود که مضامین آنتیمدیوالی آن را تقویت میکند.
مثال:
The story is told antimodernly, enhancing its antimedeival themes.
معنی فارسی کلمه antimedievally
:
به شیوهای که با ویژگیها یا اصول قرون وسطی در تضاد باشد.