معنی فارسی antimythic

B1

نظری که به صورت انتقادی به داستان‌های افسانه‌ای و اسطوره‌ها می‌نگرد.

Opposed to myth; skeptical of the truth or validity of myths.

example
معنی(example):

نظرات ضد افسانه‌ای او او را به چالش کشید تا وجود قهرمانان افسانه‌ای را زیر سوال ببرد.

مثال:

His antimythic views led him to question the existence of legendary heroes.

معنی(example):

یک دیدگاه ضد افسانه‌ای می‌تواند حقیقت‌های عمیق‌تری را در پس روایت‌های محبوب کشف کند.

مثال:

An antimythic perspective can uncover deeper truths behind popular narratives.

معنی فارسی کلمه antimythic

: معنی antimythic به فارسی

نظری که به صورت انتقادی به داستان‌های افسانه‌ای و اسطوره‌ها می‌نگرد.