معنی فارسی antiparalytic
B1داروها یا درمانهایی که میتوانند اثرات فلجی را کاهش دهند یا مهار کنند.
Medications or treatments that can reduce or inhibit paralysis effects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
داروی ضدپارالیتیک برای بیماران نوید خوبی نشان داد.
مثال:
The antiparalytic medication showed great promise for patients.
معنی(example):
محققان در حال مطالعه بر روی عوامل ضدپارالیتیک برای استفادههای درمانی بیشتر هستند.
مثال:
Researchers are studying antiparalytic agents for further therapeutic uses.
معنی فارسی کلمه antiparalytic
:
داروها یا درمانهایی که میتوانند اثرات فلجی را کاهش دهند یا مهار کنند.