معنی فارسی antipathetical

B2

به معنای داشتن احساساتی شدیداً منفی یا مخالف نسبت به چیزی.

Characterized by strong dislike or opposition to something.

example
معنی(example):

طبیعت ضدپاتیک او باعث می‌شود که برایش سخت باشد دوست پیدا کند.

مثال:

His antipathetical nature makes it hard for him to make friends.

معنی(example):

این دو مفهوم به طور متضاد به یکدیگر هستند.

مثال:

The two concepts are antipathetical to one another.

معنی فارسی کلمه antipathetical

: معنی antipathetical به فارسی

به معنای داشتن احساساتی شدیداً منفی یا مخالف نسبت به چیزی.