معنی فارسی antiplague

B2

ضد طاعون به هر چیزی اطلاق می‌شود که با پیشگیری یا درمان طاعون مرتبط باشد.

Relating to measures or treatments against the plague.

example
معنی(example):

اقدامات ضد طاعون در زمان شیوع بسیار مهم است.

مثال:

Antiplague measures are crucial during outbreaks.

معنی(example):

این واکسن خواص ضد طاعونی دارد.

مثال:

The vaccine has antiplague properties.

معنی فارسی کلمه antiplague

: معنی antiplague به فارسی

ضد طاعون به هر چیزی اطلاق می‌شود که با پیشگیری یا درمان طاعون مرتبط باشد.