معنی فارسی antiplatelet
B2داروهایی که برای کاهش یا جلوگیری از فعالیت پلاکتها در خون استفاده میشوند.
Medications that prevent blood cells called platelets from clumping together to form a blood clot.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشکان معمولاً داروهای ضدپلاکت را برای جلوگیری از لخته شدن خون تجویز میکنند.
مثال:
Doctors often prescribe antiplatelet medications to prevent blood clots.
معنی(example):
بیمارانی که در معرض خطر حمله قلبی هستند، ممکن است از درمان ضدپلاکت بهرهمند شوند.
مثال:
Patients at risk of heart attack may benefit from antiplatelet therapy.
معنی فارسی کلمه antiplatelet
:
داروهایی که برای کاهش یا جلوگیری از فعالیت پلاکتها در خون استفاده میشوند.