معنی فارسی antipolitically
B1به شیوهای که با فعالیتها یا نظریات سیاسی مخالفت میشود.
In a manner that opposes or lacks interest in political matters.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ضد سیاسی درباره رژیم کنونی صحبت کرد و سیاستهای آن را مورد انتقاد قرار داد.
مثال:
She spoke antipolitically about the current regime, criticizing its policies.
معنی(example):
به طور ضد سیاسی، بسیاری از شهروندان ترجیح میدهند بر مسائل محلی تمرکز کنند تا مباحث ملی.
مثال:
Antipolitically, many citizens prefer to focus on local issues instead of national debates.
معنی فارسی کلمه antipolitically
:
به شیوهای که با فعالیتها یا نظریات سیاسی مخالفت میشود.