معنی فارسی antipsychotics
B2داروهای روانپزشکی که برای درمان اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی استفاده میشوند.
Medications primarily used to manage psychosis and related conditions.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of a group of drugs used to treat psychosis.
example
معنی(example):
داروهای ضد روانپریشی میتوانند به مدیریت اختلالات شدید سلامت روان کمک کنند.
مثال:
Antipsychotics can help manage severe mental health disorders.
معنی(example):
بسیاری از داروهای ضد روانپریشی برای اختلال دوقطبی تجویز میشوند.
مثال:
Many antipsychotics are prescribed for bipolar disorder.
معنی فارسی کلمه antipsychotics
:
داروهای روانپزشکی که برای درمان اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی استفاده میشوند.