معنی فارسی antipuritan

B1

به انتقاد از نگرش‌های سختگیرانه و محافظه‌کارانه در زندگی پرداخته و به آزادی‌های فردی تأکید می‌کند.

A perspective that opposes strict moral codes associated with Puritanism, promoting individual freedom instead.

example
معنی(example):

نگرش‌های ضد پیوریتانی برای سبک‌های زندگی آزادتر توصیه می‌شوند.

مثال:

Antipuritan views advocate for more liberal lifestyles.

معنی(example):

او فلسفه ضد پیوریتانی را که بر آزادی فردی متمرکز بود، پذیرفت.

مثال:

She embraced an antipuritan philosophy focused on individual freedom.

معنی فارسی کلمه antipuritan

: معنی antipuritan به فارسی

به انتقاد از نگرش‌های سختگیرانه و محافظه‌کارانه در زندگی پرداخته و به آزادی‌های فردی تأکید می‌کند.