معنی فارسی antireactive

B1

عدم واکنش فعال به حوادث یا تغییرات.

Not responding actively to events or changes.

example
معنی(example):

موضع غیرواکنشی می‌تواند به سکون در ایده‌ها منجر شود.

مثال:

An antireactive stance can lead to stagnation in ideas.

معنی(example):

غیرواکنشی بودن می‌تواند رشد شخصی را مختل کند.

مثال:

Being antireactive may hinder personal growth.

معنی فارسی کلمه antireactive

: معنی antireactive به فارسی

عدم واکنش فعال به حوادث یا تغییرات.