معنی فارسی antired
B1مادهای که از ایجاد رنگ قرمز یا کمرنگ شدن رنگها جلوگیری میکند.
A substance that prevents the appearance of red color or fading of colors.
- OTHER
example
معنی(example):
او از یک ماده ضد قرمز برای جلوگیری از کمرنگ شدن استفاده کرد.
مثال:
He used an antired substance to prevent fading.
معنی(example):
مواد ضد قرمز در برخی از کاربردهای هنری ضروری هستند.
مثال:
Antired materials are essential in some art applications.
معنی فارسی کلمه antired
:
مادهای که از ایجاد رنگ قرمز یا کمرنگ شدن رنگها جلوگیری میکند.