معنی فارسی antischool

B1

مفهومی که به عدم نیاز به نظام‌های آموزشی رسمی اشاره دارد.

A belief or stance that opposes traditional schooling methods.

example
معنی(example):

او خود را ضد مدرسه می‌داند و یادگیری غیررسمی را به عنوان شکلی طبیعی‌تر از آموزش انتخاب کرده است.

مثال:

He identifies as antischool, favoring unschooling as a more natural form of education.

معنی(example):

ایدئولوژی ضد مدرسه به چالش کشیدن ضرورت مدرسه‌های سنتی می‌پردازد.

مثال:

The antischool ideology challenges the necessity of traditional schooling.

معنی فارسی کلمه antischool

: معنی antischool به فارسی

مفهومی که به عدم نیاز به نظام‌های آموزشی رسمی اشاره دارد.