معنی فارسی antisensitivity

B1

پدیده یا ویژگی که به طور خاص به کاهش یا نابودی حساسیت اشاره دارد.

The property or condition of being resistant to sensitivity reactions.

example
معنی(example):

این کرم برای کاهش واکنش‌های ضد حساسیت طراحی شده است.

مثال:

This cream is designed to reduce antisensitivity reactions.

معنی(example):

پزشک اقداماتی برای کاهش حساسیت برای بیماران توصیه کرد.

مثال:

The doctor recommended antisensitivity measures for patients.

معنی فارسی کلمه antisensitivity

: معنی antisensitivity به فارسی

پدیده یا ویژگی که به طور خاص به کاهش یا نابودی حساسیت اشاره دارد.