معنی فارسی antisepticist

B1

شخصی که در زمینه استفاده و مدیریت ضدعفونی‌کننده‌ها تخصص دارد.

A person specializing in the use of antiseptics.

example
معنی(example):

یک ضدعفونی‌کننده بر بهداشت و کنترل عفونت تمرکز دارد.

مثال:

An antisepticist focuses on hygiene and infection control.

معنی(example):

ضدعفونی‌کننده به تیم در مورد تکنیک‌های نظافت مناسب مشاوره داد.

مثال:

The antisepticist advised the team on proper cleaning techniques.

معنی فارسی کلمه antisepticist

: معنی antisepticist به فارسی

شخصی که در زمینه استفاده و مدیریت ضدعفونی‌کننده‌ها تخصص دارد.