معنی فارسی antisex
B1ضدسکس به نگرشها و سیاستهایی اطلاق میشود که بر ضد روابط جنسی آزاد است و معمولاً علاقه به کنترل رفتارهای جنسی را نشان میدهد.
Attitudes or policies that oppose sexual activity.
- OTHER
example
معنی(example):
جامعه دارای یک سیاست ضدسکس برای جلوگیری از بیبندوباری بود.
مثال:
The community had an antisex policy to discourage promiscuity.
معنی(example):
برخی از فرهنگها در آموزشهای خود نگرشهای ضدسکس را ترویج میدهند.
مثال:
Some cultures promote antisex attitudes in their teachings.
معنی فارسی کلمه antisex
:
ضدسکس به نگرشها و سیاستهایی اطلاق میشود که بر ضد روابط جنسی آزاد است و معمولاً علاقه به کنترل رفتارهای جنسی را نشان میدهد.