معنی فارسی antisocialistically
B1به شیوهای که در آن به خودکفایی و استقلال فردی بها داده میشود و ایدههای مشترک و دستهجمعی رد میشوند.
In a manner that values personal independence and self-sufficiency, rejecting communal ideologies.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به پروژه با رویکرد ضدسوسیالیستی نزدیک شدند و ابتکار شخصی را تشویق کردند.
مثال:
They approached the project antisocialistically, encouraging personal initiative.
معنی(example):
کار کردن به شکل ضدسوسیالیستی میتواند به راهحلهای نوآورانهای منجر شود که به استقلال ارزش میدهد.
مثال:
Working antisocialistically can lead to innovative solutions by valuing independence.
معنی فارسی کلمه antisocialistically
:
به شیوهای که در آن به خودکفایی و استقلال فردی بها داده میشود و ایدههای مشترک و دستهجمعی رد میشوند.