معنی فارسی antisurplician

B1

آدمی که به عدم نیاز به قواعد و آیین‌های پیچیده در دین اعتقاد دارد.

A person who believes in the avoidance of complex rituals or unnecessary ceremonies in religion.

example
معنی(example):

رویکرد ضدسرپلیسی برای حداقل‌گرایی در متون دینی طرفداری می‌کند.

مثال:

The antisurplician approach advocates for minimalism in religious practices.

معنی(example):

یک ضدسرپلیس ممکن است بر این باور باشد که آیین‌های پیچیده ضروری نیستند.

مثال:

An antisurplician may believe that complex rituals are unnecessary.

معنی فارسی کلمه antisurplician

: معنی antisurplician به فارسی

آدمی که به عدم نیاز به قواعد و آیین‌های پیچیده در دین اعتقاد دارد.