معنی فارسی antithet

B2

ضد نقیض، بیانی که خلاف بیان دیگر است و معمولاً در مباحث فلسفی به کار می‌رود.

A statement that contradicts another statement.

example
معنی(example):

عبارت ضد نقیض، بیانی است که با یک عبارت دیگر تناقض دارد.

مثال:

An antithet is a statement or proposition that contradicts another.

معنی(example):

فیلسوفان اغلب درباره ضد نقیض حقایق پذیرفته شده به بحث می‌پردازند.

مثال:

Philosophers often discuss the antithet of commonly accepted truths.

معنی فارسی کلمه antithet

: معنی antithet به فارسی

ضد نقیض، بیانی که خلاف بیان دیگر است و معمولاً در مباحث فلسفی به کار می‌رود.