معنی فارسی antitumour

B2

دارو یا موادی که برای مقابله با تومورها و سرطان‌ها طراحی شده‌اند.

Drugs or agents that counteract tumors and cancer.

adjective
معنی(adjective):

Inhibiting the development of a tumor.

example
معنی(example):

داروهای ضد تومور در درمان سرطان استفاده می‌شوند.

مثال:

Antitumour drugs are used in cancer treatment.

معنی(example):

تحقیقات دربارهٔ اثرات درمان‌های ضد تومور ادامه دارد.

مثال:

Research continues into the effects of antitumour therapies.

معنی فارسی کلمه antitumour

: معنی antitumour به فارسی

دارو یا موادی که برای مقابله با تومورها و سرطان‌ها طراحی شده‌اند.