معنی فارسی antivaccinator

B1

فردی که در عمل واکسن نمی‌زند، به ویژه در معرض انتقادات نظریه‌های ضدواکسیناسیون قرار دارد.

A person who actively refuses to administer vaccines, especially in light of antivaccination beliefs.

example
معنی(example):

ضدواکسیناتور از انجام واکسیناسیون در طول کمپین بهداشتی خودداری کرد.

مثال:

The antivaccinator refused to administer vaccines during the health campaign.

معنی(example):

به عنوان یک ضدواکسیناتور، او برای والدین کمپین کرد تا از واکسیناسیون فرزندانشان خودداری کنند.

مثال:

As an antivaccinator, she campaigned for parents to refuse vaccines for their children.

معنی فارسی کلمه antivaccinator

: معنی antivaccinator به فارسی

فردی که در عمل واکسن نمی‌زند، به ویژه در معرض انتقادات نظریه‌های ضدواکسیناسیون قرار دارد.