معنی فارسی antivibratory

B1

ضد لرزشی، مربوط به ممانعت از لرزش یا کاهش تأثیرات آن است.

Related to or designed to reduce or eliminate vibrations.

example
معنی(example):

سیستم ضد لرزشی برای افزایش راحتی نصب شد.

مثال:

The antivibratory system was installed to enhance comfort.

معنی(example):

آن‌ها یک تکنیک ضد لرزشی برای حداقل کردن صدا توسعه دادند.

مثال:

They developed an antivibratory technique to minimize noise.

معنی فارسی کلمه antivibratory

: معنی antivibratory به فارسی

ضد لرزشی، مربوط به ممانعت از لرزش یا کاهش تأثیرات آن است.