معنی فارسی antsy
B1 /ˈæn.tsi/بیقرار به احساسی اشاره دارد که به هنگام نشستن یا انتظار در فرد ایجاد میشود.
Feeling restless or impatient, often due to inactivity.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Restless, apprehensive and fidgety
example
معنی(example):
او در حین انتظار برای نتایج امتحان احساس بیقراری کرد.
مثال:
She felt antsy while waiting for the exam results.
معنی(example):
کودکان بعد از نشستن آرام برای مدت طولانی بیقرار شدند.
مثال:
The kids became antsy after sitting quietly for too long.
معنی فارسی کلمه antsy
:
بیقرار به احساسی اشاره دارد که به هنگام نشستن یا انتظار در فرد ایجاد میشود.