معنی فارسی anvilled
B1ابزاری که انوید شده است، به خوبی شکل گرفته و بهبود یافته تا استحکام بیشتری داشته باشد.
Tools that have been shaped or strengthened by being hammered on an anvil.
- VERB
example
معنی(example):
این ابزار برای تقویت بیشتر انوید شده بود.
مثال:
The tool was anvilled for additional strength.
معنی(example):
ابزارهای انوید شده به طور کلی مقاومتر هستند.
مثال:
Anvilled tools are generally more durable.
معنی فارسی کلمه anvilled
:
ابزاری که انوید شده است، به خوبی شکل گرفته و بهبود یافته تا استحکام بیشتری داشته باشد.