معنی فارسی apaise

B1

آرام کردن، تسکین دادن یا نرم کردن احساسات یا رفتار کسی.

To calm or soothe someone or to make a situation less intense.

example
معنی(example):

معلم سعی کرد تا دانشجوی عصبانی را آرام کند.

مثال:

The teacher tried to apaise the angry student.

معنی(example):

مادر تلاش کرد تا کودک گریه‌کنانش را آرام کند.

مثال:

The mother attempted to apaise her crying child.

معنی فارسی کلمه apaise

: معنی apaise به فارسی

آرام کردن، تسکین دادن یا نرم کردن احساسات یا رفتار کسی.