معنی فارسی apertured

B2

اپرتورال به حالتی اشاره دارد که دارای دریچه یا گشایش باشد.

Having an aperture or opening; denoting a lens or device that permits the entrance of light.

example
معنی(example):

لنز اپرتورال تصاویر واضح‌تری را فراهم کرد.

مثال:

The apertured lens allowed for sharper images.

معنی(example):

عینک‌های اپرتورال می‌توانند درخشش نورهای روشن را کاهش دهند.

مثال:

Apertured glasses can reduce glare from bright lights.

معنی فارسی کلمه apertured

: معنی apertured به فارسی

اپرتورال به حالتی اشاره دارد که دارای دریچه یا گشایش باشد.