معنی فارسی aphasic
B2آفازی به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد در ارتباط گفتاری با مشکلاتی مواجه است و ممکن است به دشواری بتواند کلمات را بیان کند.
Relating to or suffering from aphasia, a condition affecting speech.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شخصی که دچار آفازی است در صحبت کردن مشکل دارد.
مثال:
A person who is aphasic has difficulty speaking.
معنی(example):
افراد آفازی ممکن است از حرکات دستی برای ارتباط استفاده کنند.
مثال:
Aphasic individuals may use gestures to communicate.
معنی فارسی کلمه aphasic
:
آفازی به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد در ارتباط گفتاری با مشکلاتی مواجه است و ممکن است به دشواری بتواند کلمات را بیان کند.