معنی فارسی apiculated

B1

آپیکولاته به حالتی اشاره دارد که در انتها به صورت نوک تیز یا باریک شکل گرفته باشد.

Referring to a structure that tapers to a pointed or narrow end.

example
معنی(example):

انتهای آپیکولاته برگ از ویژگی‌های این گونه است.

مثال:

The apiculated end of the leaf is characteristic of this species.

معنی(example):

پژوهشگران اشکال آپیکولاته موجود در منطقه را مستند کردند.

مثال:

Researchers documented the apiculated forms found in the region.

معنی فارسی کلمه apiculated

: معنی apiculated به فارسی

آپیکولاته به حالتی اشاره دارد که در انتها به صورت نوک تیز یا باریک شکل گرفته باشد.