معنی فارسی aplace

B1

به‌جا گذاشتن به معنای قرار دادن چیزها در مکان خاصی است.

To place or arrange something in a specific location.

example
معنی(example):

به‌جا گذاشتن کتاب‌ها بر روی قفسه به معنای مرتب کردن آنهاست.

مثال:

To aplace the books on the shelf means to arrange them.

معنی(example):

ما باید اشیاء را به‌طور مناسب در مکان‌های مشخص شده قرار دهیم.

مثال:

We need to aplace the items properly in their designated spots.

معنی فارسی کلمه aplace

: معنی aplace به فارسی

به‌جا گذاشتن به معنای قرار دادن چیزها در مکان خاصی است.