معنی فارسی aplastic
B2آپلاستیک به عدم توانایی در تولید سلول‌ها یا بافت‌ها به صورت مناسب اشاره دارد.
Relating to the failure to form or develop, particularly in terms of tissues.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Relating to aplasia.
معنی(adjective):
Relating to the inability of the body to create new cells, such that tissue cannot grow or regenerate.
example
معنی(example):
آنمی آپلاستیک شرایطی است که در آن بدن به اندازه کافی سلول‌های خونی تولید نمی‌کند.
مثال:
Aplastic anemia is a condition where the body stops producing enough blood cells.
معنی(example):
بیمار به اختلال آپلاستیک مغز استخوان مبتلا شده بود.
مثال:
The patient was diagnosed with aplastic bone marrow disorder.
معنی فارسی کلمه aplastic
:
آپلاستیک به عدم توانایی در تولید سلول‌ها یا بافت‌ها به صورت مناسب اشاره دارد.
