معنی فارسی aplombs
B2آرامش و اعتماد به نفس، به ویژه در شرایط دشوار.
Self-confidence or assurance, especially in a demanding situation.
- NOUN
example
معنی(example):
او وظایفش را با آرامش انجام داد و اعتماد به نفس را نشان داد.
مثال:
He performed his duties with aplomb, showing confidence.
معنی(example):
خواننده با آرامش و اعتماد به نفس، با جمعیت سخت برخورد کرد.
مثال:
The singer handled the tough crowd with aplomb.
معنی فارسی کلمه aplombs
:
آرامش و اعتماد به نفس، به ویژه در شرایط دشوار.