معنی فارسی apollonic

B2

آپولونیکی، صفتی که ویژگی‌های خوی و اخلاق آپولون، خدای نور و هنر را توصیف می‌کند.

Relating to the qualities associated with Apollo, often representing order, harmony, and reason.

example
معنی(example):

کیفیت‌های آپولونیکی این مجسمه توسط بسیاری از منتقدان تحسین شد.

مثال:

The apollonic qualities of the sculpture were admired by many critics.

معنی(example):

او سبک هنری آپولونیکی را به سبک‌های پر هرج و مرج ترجیح می‌داد.

مثال:

She preferred the apollonic style of art over the chaotic.

معنی فارسی کلمه apollonic

: معنی apollonic به فارسی

آپولونیکی، صفتی که ویژگی‌های خوی و اخلاق آپولون، خدای نور و هنر را توصیف می‌کند.