معنی فارسی apoop
B1کلمهای عامیانه برای توصیف وضعیت نامرتب یا شلوغ.
A slang term used to describe a messy or chaotic situation.
- OTHER
example
معنی(example):
در طول سفر، بچهها با اسباببازیهایشان یک کثیفی بزرگ درست کردند، واقعاً یک آپوپ بود.
مثال:
During the trip, the kids made a big mess with their toys, it was a real apoop.
معنی(example):
اتاق بعد از جشن تولد در یک حالت آپوپ باقی ماند.
مثال:
The room was left in an apoop after the birthday party.
معنی فارسی کلمه apoop
:
کلمهای عامیانه برای توصیف وضعیت نامرتب یا شلوغ.