معنی فارسی apophysial
B1آپوفیزال مرتبط با مناطق خاص استخوان که برای رشد و اتصال بافتهای دیگر حیاتی است.
Pertaining to or resembling an apophysis, essential for the attachment of muscles or tendons.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح آپوفیزال برای اتصال استخوان حیاتی است.
مثال:
The apophysial surface is crucial for bone attachment.
معنی(example):
صدمات میتوانند در ناحیه آپوفیزال صفحات رشد رخ دهند.
مثال:
Injuries can occur at the apophysial area of growth plates.
معنی فارسی کلمه apophysial
:
آپوفیزال مرتبط با مناطق خاص استخوان که برای رشد و اتصال بافتهای دیگر حیاتی است.