معنی فارسی apostleship
B1مقام حواری، اختیارات و مسئولیت‌ها و وظایفی که یک حواری در تبلیغ دین دارد.
The role or office of an apostle, particularly in the context of religious duties and authority.
- NOUN
example
معنی(example):
پس از سال‌ها خدمت، او به مقام حواری منصوب شد.
مثال:
He was appointed to the apostleship after years of service.
معنی(example):
مسئولیت‌های مقام حواری شامل انتشار تعالیم است.
مثال:
The responsibilities of apostleship include spreading the teachings.
معنی فارسی کلمه apostleship
:
مقام حواری، اختیارات و مسئولیت‌ها و وظایفی که یک حواری در تبلیغ دین دارد.
