معنی فارسی appanaging

B1

فرآیند اعطای املاک و امتیازات به یک شاهزاده یا فرد برجسته.

The act of granting land or privileges to a younger royal or noble.

example
معنی(example):

او برادر کوچک‌ترش را با یک ملک کوچک تامین می‌کند.

مثال:

He is appanaging his younger brother with a small estate.

معنی(example):

شورا تصمیم گرفت تا به اعضای جدید خانواده سلطنتی املاک جدید اعطا کند.

مثال:

The council decided to begin appanaging the new royal family members.

معنی فارسی کلمه appanaging

: معنی appanaging به فارسی

فرآیند اعطای املاک و امتیازات به یک شاهزاده یا فرد برجسته.