معنی فارسی apparitional

B2

روح‌نما، چیزی که به شکل یک روح یا شبح قابل مشاهده است.

Relating to or resembling a ghost or spirit.

example
معنی(example):

او یک تجربه روح‌نما در خانه جن‌زده داشت.

مثال:

She had an apparitional experience in the haunted house.

معنی(example):

شخصیت‌های روح‌نما به نظر می‌رسید که در هوا شناورند.

مثال:

The apparitional figures seemed to float in the air.

معنی فارسی کلمه apparitional

: معنی apparitional به فارسی

روح‌نما، چیزی که به شکل یک روح یا شبح قابل مشاهده است.