معنی فارسی apperceptive

B1

توانایی درک و ارتباط دادن ادراکات جدید با دانش قبلی.

The ability to understand and relate new perceptions to prior knowledge.

example
معنی(example):

مهارت‌های آپرسپتیو او به او در یادگیری سریع زبان‌های جدید کمک کرد.

مثال:

His apperceptive skills helped him learn new languages quickly.

معنی(example):

یک یادگیرنده آپرسپتیو می‌تواند اطلاعات جدید را به آنچه قبلاً می‌داند مرتبط کند.

مثال:

An apperceptive learner can relate new information to what they already know.

معنی فارسی کلمه apperceptive

: معنی apperceptive به فارسی

توانایی درک و ارتباط دادن ادراکات جدید با دانش قبلی.