معنی فارسی apple-cheeked

B1

نوعی توصیف برای فردی که گونه‌های گرد و سرخ دارد.

Having round, rosy cheeks, often used to describe children or a healthy appearance.

adjective
معنی(adjective):

Having round red cheeks.

example
معنی(example):

کودک با گونه‌های سیب‌مانند با خوشحالی لبخند زد.

مثال:

The apple-cheeked child smiled happily.

معنی(example):

او دختری با گونه‌های سیب‌مانند و صورتی گلگون بود.

مثال:

She was an apple-cheeked girl with rosy cheeks.

معنی فارسی کلمه apple-cheeked

: معنی apple-cheeked به فارسی

نوعی توصیف برای فردی که گونه‌های گرد و سرخ دارد.